بدانید

ساخت وبلاگ
صبح، اول با لاك پاك كن لاكهاي سبز واكليلي ام را پاك كردم. عكسهاي شب حنابندان و عروسي را ريختم توي لبتاپ. گوشي و تبلت را زدم شارژ و پريدم توي حمام. بعدحمام درحالي كه قطره هايي را كه دكترتجويز كرده بود توي چشمم چكاندم؛به همه چيز فكر كردم. به ديشب و پريشب. به اينكه من توي اين دوشب اولين ها را تجربه كردم. اولين عروسي بود كه من همه چيز را بدون آن عينك مزخرف نگاه مي كردم. اولين باربود كه موهاي كم بدانید...
ما را در سایت بدانید دنبال می کنید

برچسب : ناآرام, نویسنده : رضا رضوی webanu69po بازدید : 10 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 11:20

شيفت راتحويل داده بودم قراربود بامهسا برگرديم مي خواست به مناسب خريد ماشين شام مرا بيرون ببرد.رفتم اورژانس. حسابي شلوغ بود. مهسابالبي خندان و صورتي بي نهايت خسته گفت يه مريض سرپايي اون اتاق هست زحمتش باتو. سرم را به نشانه ي تاييد تكان دادم وبه سمت اتاق رفتم. كيفم را به رخت آويز آويزان كردم.سلام كردم و با شنيدن جواب سلام ونگاه به روبرو خشكم زد. تو بودي. باورم نمي شد.بعداين همه وقت اينجا،اينطو بدانید...
ما را در سایت بدانید دنبال می کنید

برچسب : پانسمان, نویسنده : رضا رضوی webanu69po بازدید : 29 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 11:20